- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه محرم
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه صفر
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه ربیع الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الأول
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه جمادی الثانی
- مناسبتها، وقایع و اعمال ماه رجب
- سایت قرآنی تنـــــزیل
- سایت مقام معظم رهبری
- سایت آیت الله مکارم شیرازی
- سایت آیت الله نوری همدانی
- سایت آیت الله فاضل لنکرانی
- سایت آیت الله سیستانی
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
تا توان داری گدای حضرت صدیقه باش بیمحابا! مبتلای حضرت صدیقه باش افضل الأعمال عالم؛ مدح این بانو بود تا نفس داری ندای حضرت صدیقه باش سعی کن تا محـرم کاشانۀ زهـرا شوی مثل سلمان؛ آشنای حضرت صدیقه باش بین این خانه اگر کوچک شوی عزت دهند با صلابت خاک پای حضرت صدیقه باش مادریها میکند هر روز و شب بر شیعیان لااقل از بچههای حضرت صدیقه باش گریه کن در روضههای سخت و جانفرسای او با همین اشکت شفای حضرت صدیقه باش بر حسینیهای عـالم لطف بیپایان کند پس غلام سر جدای حضرت صدیقه باش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
آمـدم تـا كـه عـزادار تـو مــادر بـاشـم بین روضه ز مصیبات غمت تر باشم آمـدم پـشـت درِ خـانـۀ تـو مـنـتــظـرم تـا كه اذنـم بـدهی سـائل این در بـاشم خـادم و بـانی مداح چه فـرقـی دارد!؟ من فقط حاجتم این است كه نوكر باشم آبرویی كه نه، حتی بخدا رویی نیست بـا نـگــاه تـو مـگــر آدم دیـگـر بـاشـم مگراین نیست كه مصداق گل یاس تویی دوستدارم كه ازاین عـطر معطّر باشم طی این سال اگرروضهای از تو خواندم خواستم فـاطمـیّه، فـاطـمـهای تر بـاشم
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند نوکرانت جای خود آنها که صاحب منصبند بلکه مـور خـانهات کار سلـیـمان میکند مادرانه پا به روی چشم خشک من گذار خاک پایت هر کویری را گلستان میکند خندهات آرامش قلب نبی و مرتضی است اخـمهایت در جهان تولید طوفان میکند قطره وقتی که به دریا رفت، دریا میشود بیسواد کوی تو تـدریس عـرفان میکند هرکه شد خاک تو ای مهتاب،عالم تاب شد ذرّه را نور رخت خورشید تابان میکند بار هر کس را به معیار علی سنجیدهای حُبّ حیدر کار ما را پیشت آسان میکند
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
ای که تاجِ شرفی روی سر مادرها ای که خاک قدم توست، تمام سرها لحظۀ از تو نوشتن قلمم میلرزد… لحـظـۀ گـفـتـنِ از رتـبـۀ تو پیکـرها گفتن از شأن تو مستلزم وحی است فقط در مقام تو نوشتند« الی آخرها… « جـایگـاه ملکـوتی تو اَوْ اَدْنـیٰهاست جایی از عرش، در آن سوی همه باورها لـقـب «اُمِّ ابـیـهـاسـت» بـرازنـدۀ تـو دختر وحی!، شدی مـادر پیغـمـبرها کوثرِ عشقی و حق خیر کثیرت داده کوریِ چشمِ پُر از بغضِ همه ابترها حجت الله شـدی بـر هـمۀ حجّـتهـا و نوشتـنـد تو را تـاجِ سر سـرورها کـاش میشد بگـذارنـد، تـمام مـردم نـام زیـبای تو را بر هـمۀ دخـتـرها مادر آبی و تا روز قیامت جاری ست چشمۀ عشق تو در چشمِ تر نوکرها از زمانی که شنیدیم، به تو بد کرده بـدمـان آمـده از مـیـخِ تــمــام درهـا
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا و امیر المؤمنین سلام الله علیهما
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علیست تازه در این خانه زهرا ماه شبهای علیست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علیست با شگـفـتیهای دنـیای عـلـی بـیگـانـهایم اینکه دنیا پیش او هیچ است دنیای علیست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دستها تنها مداوای علیست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علیست یا علی امضا کند یا فاطمه فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علیست
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
طبیب جـان پیغـمبر که بود اُمِّ ابیـهـایـش هنوز عقل بشر مات است در حل معمایش پدر معراج را حس کرده اما خوب میداند بلندش میکند گل بوسه بر دستان زهرایش
: امتیاز
|
مدح و ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها
ای بهـشت جـاودان، ای مـلیکـۀ جهان ای گـل محـمدی، ای بـهـار بـیخـزان بضعـة النـبـوتی، حُجَـةٌ عـلی الحُـجَـج اسـم آسـمـانـیات، سُبـحـۀ فـرشتـگـان طاهـره، مـطـهـره، عـالـمـه، مـعـلـمـه وافیه، سماویه، حُرّه، حانـیه، حَـصان ای حبـیبـۀ خـدا، ای عزیز مـصطـفی لایق تو کیست کیست؟ جز امیرمؤمنان هم بهشت مصطفیست، آن نگاه غرق مهر هم بهشت مرتضیست، آن نگاه مهربان وصلههای چادرت، رشتۀ نجات خلق بـوریـای خـانـهات، سـرپــنـاه آسـمـان ای سحابِ رحمت و مغفرت دعای تو سجدههای روشنت، چلچراغ عرشیان ای قـنوت مستجاب، آفـتاب در حجاب هر طرف نشانهایست، از تو ماه بینشان ای نـمـاز نـا تـمـام، ای قـیـام مـسـتـدام خـطـبۀ تو با شکـوه، نـدبـۀ تو بیامان ای رضایت خـدا، بـسته بر رضایـتت وصف قهر و مهر تو، وصف دوزخ و جنان آستـان رحـمتـت، نـور، روشـنـا، امـیـد وسعت سخـاوتت، بیکـران و بیکران از نسیم مهر تو، گل به گل شکفته است لحظه لحظه آن به آن، غنچه غنچه باغ جان پُر شده مشام شهـر، از شمـیم یـاس تو از بهشت خانهات، عطر « تنفقوا» وزان دست خـالـی آمده، سـائـلی غـریبوار آن یتـیم بیقـرار، این اسیـر نیـمـهجان در بهار لطف تو، « یطعمونَ» داده گل روزۀ سه روزهات، بینیاز از آب و نان نور و قدر و هل أتی، فجر و کوثر و ضحی لحـظه لحـظۀ تو را، آیـه آیه تـرجـمان بیتهای ما کجا؟ قدر و هـل أتی کجا؟ برتر از گـمان ما، ساحت تو همچـنان در مدیح تو هنوز، واژههـا چه ابتـرند ای فراتر از سخن، ای رساتر از بیان
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
هویدا میشد از اسرار در عالم اگر شأنت نه عالم بلکه میکرد عرش را زیر و زبر شأنت خلایق را خدا در صبح محشر جمع خواهد کرد به قدر سوزنی پیدا شود آنجا مگر شأنت تو را بالاترین مخلـوق ها اُمِّ ابیها خواند که اینگونه شود سنجیده بانو با پدر شأنت عـلـی آمد به دنیا آینه دارت شود زهـرا برابر باشد اینجا لا اقل با یک نفر شأنت برایم جملۀ لولاک هم حرف بزرگی نیست که آنجا هم بیان گشسته ست خیلی مختصر شأنت رسول الله اعمالش همه عین عبادت بود نشد حتی کمی با بوسههایش بیشتر شأنت چگونه من هزاران بیت در مدح تو بنویسم خدا با آن خدائیش سه آیه گفته در شأنت
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
نای خوبان دو عالم از نوای فاطمه است خلقت جن و بشر اصلا برای فاطمه است مدح او از ما نیاید حق سروده وصف او خط به خط آیات قران در ثنای فاطمه است افتخـار مصطفی شد بـوسه بر دستان او این نشان از شوکت و قدر و بهای فاطمه است هرچه نعمت گشت نازل از سما سوی زمین از عنایات علی و از عطای فاطمه است ما اگـر مـانـدیم در خـیـل محـبـان عـلـی لطف زهرا هست و تاثیر دعای فاطمه است نام ما را جزو خدّامش اگر حک کردهاند این هم از الطاف مخفی خدای فاطمه است نسل در نـسلیـم سائل بر در میـخـانهاش چشم ما بر دست های با سخای فاطمه است همت ما در جهان جلب رضای مادر است چون رضای حضرت حق در رضای فاطمه است یک نخی از چادرش فردا قیامت میکند روز محشر کار ما با بچههای فاطمه است فاش میگـویم قـیامت کار ما بیچـارگـان دست سالار شهیدان، سر جدای فاطمه است
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
وقتی هوای روضۀ ما باز مادری است حال و هوای گریۀ ما جور دیگری است وقـتـی کـه مـادر هـمـۀ مـاست فـاطـمـه حسّی که بین ماست، همانا برادری است مداح و روضه خوان و سخنران و چای ریز کارِ تمام ما درِ این خـانه نـوکری است شاهان روزگار به ما غـبطه میخورند این نوکری خودش به خدا عین سروری است این اشک ها نـشان دل بی قـرار مـاست عالم بداند اینکه دل شیعه مـادری است زهراست آن که وصف شکوهش نگفتنی است زهراست آنکه شأنِ مقامش پیمبری است زهـراست آن که اُمِّ ابیـهـای احـمد است زهراست مادر همۀ ما، چه مادری است زهراست آن که شیعه به او کرده اقـتدا از لطف فاطمه است، اگر شیعه حیدری است زهراست آنکه در ره حـیدر خـمیده شد بگـذاشت سر به پای ولایت؛ شهیده شد
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
سلک عشاق، غیر خلوت نیست خلوت ماست روضه، جلوت نیست ما هـمیـن جـا تـوجّـه محـضیـم احتیاجى به کنج عـزلت نیست هـمـه هــسـتـنـد، انـبـیـا حـتــى مجـلس آفـتـاب خـلـوت نـیست لحظهاى اشک، لحظهاى شکریم نعـمتى قـدّ شکـر نعـمت نیست ما هـمـه قـنـبـریم، یک نـفـریـم جمع ما وحدت است، کثرت نیست گریهاى جمع کن که باید رفت وقت خیلى کم است، فرصت نیست دل به صحرا زدن تلاش من است این جهان جاى استراحت نیست آه و افـسوس میخورد هر شب آنکه سفـره نشین هـیأت نیست عـلت رحمت خـدا گـریـه ست هرکجا گریه نیست، رحمت نیست هر که نـاراحت از فـراق نشد در لـیـالـى قـبـر راحت نیـست خـون دل جاى خـون تن دادیم شأن گریه کم از شهادت نیست رنـج نابـرده گـنجـمـان بخـشید لطف زهرا به شرط خدمت نیست در عـبــادت عـبـودیـت بــایــد طاعتى بهتر از اطاعت نیست ما تو را بیـن خـواب هم دیـدیم خواب عشاق خواب غفلت نیست جنّت آنجـاست که شما هـستـید جـنّـت بى شـما که جنّت نیست همه سـرمـایه دار حُـبّ تـوأیـم گـنـجـى انـدازۀ محـبـت نیـست عـزّت بـیتـو را نمیخـواهـیم عـزّت بیتـو غـیر ذلّـت نیست حرف تو حجت است و غیر از تو هیچ کس بر ائمه حجّت نیست تـو اگـر خـانـه دار این بـیـتـى خـانه دارى کم از نبوّت نیست
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
فقط نه اینکه تو از انبیاء سری زهرا که با عـلـی و پـیـمبـر بـرابری زهـرا تو اُمّ احمد و کلثوم و زینب و حسنین اصالـتاً به امـامـان تـو مـادری زهـرا بزرگ لفظ حـقیریست در بزرگی تان ظـهـور و مـظـهـر الله اکـبـری زهـرا صحـیفۀ تو که شد کاتـبـش امیـر کلام گـواست مثـل پیـمبـر پـیمبـری زهـرا قسم به لیلة الاسـری تو لیـلة الـقـدری قسم به چشمۀ زمزم تو کوثـری زهرا تو کـیـستی که شبـی در قـبـیـلۀ کـفـار به نـور چـادرت اسـلام پروری زهرا زمان فتنه که دستان مرتضی بسته است تو ذوالفـقار سخنگوی حـیدری زهـرا تو یک تنه، همهای در مصاف با دشمن تو کـفـو شیـر خـدایی، دلاوری زهـرا درست آخـر دنیاست، اول حـشر است اگر که دست به معجـر بیاوری زهرا
: امتیاز
|
مدح و مرثیه حضرت زینب سلام الله علیها
تا شما هستی نبی دلدار میخواهد چه کار مرتضی با بودن تو یار میخواهد چه کار مثل کوهی پشت مولا هستی و با این وجود تـیغ بُـرّان حـیدر کـرّار میخواهد چه کار تو خودت توحیدی و با بودنت روی زمین نص قرآن راوی اسرار میخواهد چه کار سازههای نُه فلک از رشتههای چادرت بعد تو این نُه فلک معمار میخواهد چه کار در وجود تو خلاصه کرده هر چه داشته سرالاسرار شما گـفـتار میخواهد چه کار اُمّ عـیسی شد کـنـیز خـانـۀ تو زان سبب منبعی از نور شد، انوار میخواهد چه کار دار؛ ارزانیِّ آن خـرما فـروش رستگـار کُشتۀ عشق تو چوب دار میخواهد چه کار در کـنار مرتضی جنّت بـنا کـردی ولی گرمی جنّت سرایت نار میخواهد چه کار
: امتیاز
|
مدح حضرت زهرا سلام الله علیها
بی نام تو زهـرا گـره ای واشدنی نیست هرگز نفـسی بی تو مسیحا شدنی نیست بوسیدن دستان تو معـراج رسـول است فـرزنـد کـسـی اُمّ ابـیـهـا شـدنـی نیـست سلـمان که مسلـمان شدۀ دست نـبی بود فهـمید که بی مهـر تو مـنّـا شدنی نیست خورشید زیادی ست به هر جا که تو باشی مانند تو هر زهره که زهرا شدنی نیست از چشم تو تا عرش خدا فاصله ای نیست بی عطر تو فردوس فریبا شدنی نیست بـایـد کـه خــدا بـر قـلـمـم واژه گــذارد چون جملۀ هم شأن تو پیدا شدنی نیست تو منحـصراً بـانـی این چـرخ کـبـودی در خلقت ما نقش تو حاشا شدنی نیست
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
وصف تو چنان است، که انشا شدنی نیست هر چند نوشتـیم، به مـولا شـدنی نیست مدح تو به قرآن مجید است، «به قرآن» با شعر و غزل، وصف تو املا شدنی نیست من «وحده ضمیرم» صفتم «هیچ وَ پوچ»است این وحدۀ «من» جز درِ تو «ما» شدنی نیست ظرف دل من کوچک و عشق تو بزرگ است ظرفیت این عشق، به دل، جا شدنی نیست دل مــــردۀ آلــــودۀ افــتـــاده ز پـــا را غیر از نفس هوی تو احیا شدنی نیست تعـظـیـم کـنم رو به ضریح ملکـوتی ت جز خـانۀ تو گـردن من تا شدنی نیست هرگـز تو نـگـفـتی به گـدای حـرم خود این حاجت تو سخت بود، یا شدنی نیست هر کس که تو ردّش بکنی، زشت ترین است آنقـدر شود زشت، که زیبا شدنی نیست هر کس که بخواهـد بـشود شیعۀ حـیـدر بی مرحمت حضرت زهرا، شدنی نیست شیـرینی عـشق تو بود شهـدِ عـسلگـون تـلـخـیِّ بـدون تو، مـربّـا شـدنـی نیـست ما شهره به دیوانگی و عشق و جنونیم ماهیت این عشق، که حاشا شدنی نیست مَن ماتَ عَـلی حُبّ عـلی، مـاتَ شَهـیدا بی تو بخـدا لفـظ « شَهـیدا» شدنی نیست بـاد نـفـس تــیـغ تـو بـر هـر کـه وزیـده تا روز قـیـامـت بـخـدا پـا شـدنی نیست
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
همه خوبانِ جهان عبد و غلامت زهرا همه عـالـم شده دلبسته و رامت زهرا هرکه دارد به جهان رتبهای و منزلتی میخورَد غبطه بر آن اوجِ مقامت زهرا بیعلی خلق نمیشد نبی و بیتو علی لوح و کرسی و قلم خورده به نامت زهرا هرکه دارد به دلش ذرّهای از مهرِ تو را داده جایش به جنان حق زِ کرامت زهرا کوثرِ جانِ نبی...دختر و هم مـادرِ او زوجه و حامی و هم مامِ امامت زهرا نخی از چادر تو هر دو جهان ما را بَس ای امـیـد دو سـرا شـافـعِ امت زهــرا ردِّ پا بـر بدنت آتـش و سیـلی مسمـار همه شد سهم تو در پـای امامت زهرا
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
می نـشینم وسط روضۀ روح افـزایت تا کـمی یاد کـنـم از مـحـن عـظمـایت اولـیـن آرزویـم هـسـت بـمــیـرم زیـر پـرچـم مشـکی یا فـاطـمة الـزهـرایت می رود فکر بهشت از سر آن عاشق که گریه ها کرده و دارد به سرش سودایت تو همان دخـتر پیغـمبر رحمت هستی که به نـفـرین کسی وا نشده لب هایت مهر تو فیض عظیمی است که روی منبر سـال ها کرد سفـارش به هـمه بابـایت اهل یثرب همه دیدند که هر روز سه بار بر عـلی نـورفـشـانی بکـنـد سیـمـایت بارها دید عـلـی حـال تو را بین نـماز بـارها دیـد ورم کـرده سـراسـر پـایت حاضری جـان بـدهـی زیر لگـدها اما دست بسته، سوی مسجد نرود مولایت بعد تو، هم سخن چاه شود در دل شب شوهر خـسته دل غـم زده و تـنهـایـت
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
نبوّت ناتمام است و علی تنهاست بیزهرا ولایت کشتی گم گشته در دریاست بیزهرا به قدر قدر و کوثر میخورم سوگند نزد حق که قدر قدر و کوثر هر دو ناپیداست بیزهرا محمد جان جان عالم و زهرا بود جانش از آن میگفت ای جان پدر بادا به قربانش تو زهرایی تو زهرای محمد پروری زهرا رسول الله را هم دختری، هم مادری زهرا سلام الله ای جان محمد، بر تن و جانت که پیغمبر کند تعظیم و بوسد همچون قرآنت تو مام یازده عیسای عیسی آفرین استی تو سرتا پا تـمام رحـمة لـلعـالـمین استی قیامت روز قدر و اقتدار توست یا زهرا عذاب و عفو هم در اختیار توست یا زهرا تو در بیت ولایت شمع سوزان علی بودی تو جانان محمد بودی و جان علی بودی شگفتا اهل دوزخ باغ رضوان را زدند آتش شیاطین بیت ذات حیِّ سبحان را زدند آتش خدای من بهشت و شعلههای نار یعنی چه؟ خطا کاران و بیت عصمت دادار یعنی چه؟ تو طوبای علی بودی، چرا بشکست پهلویت تو مرآت خدا بودی، چرا شد نیلگون رویت تو در راه امیرالمومنین خود را فدا کردی تو با ایثار جان حق ولایت را ادا کردی سلام ما به سوز و گریه و تاب و تبت مادر سلام مرغ شب بر ذکر یا رب، یا ربت مادر
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
تـمام عـمـر ز داغـت گـریـستم زهـرا خدا گواست که با گریه زیـستم زهـرا به انزوای غـریبانۀ عـلی شب و روز چو شمع سوخته جانی گـریستم زهرا توئی که عزّت و نامی مرا عطا کردی وگـرنه بـی تو ندانم که کـیستـم زهـرا نه عاشقم که بگویم مدینه عشق من است نه رهروم به طریق تو چـیستم زهـرا ز پـا فکـنده مرا بار معـصیت امروز چگـونه پیـش تو فـردا بـایـستـم زهـرا قـبول میکنی اکـنون بخـوانمت مـادر اگرچه آنچه که خواهی تو نیستم زهرا بگیر دست وفـائی خسته را در حـشر که بر حسین تو عمری گریستم زهرا
: امتیاز
|
مدح و مرثیۀ حضرت زهرا سلام الله علیها
کیست آن نور که شد آینه گردان، ماهش یازده صورت منـظـوم خـدا هـمـراهش سورهای بود که از سوی خـدا نازل شد آسـمـان گـم شـده در نـقـطـۀ بـسم الله ش محکماتی ست بر آیات خـدا تـشبـیـهـش عادیاتی ست که شد فتح و ظفر اشباهش علی آن دَهـر و دُخـان واقـعـۀ هـورایی هـدیـهای بود به زهـرا و رسـول الله ش با ترک خـوردگی کعـبـه مُعـیّـن گـردید که خـداوند از اوّل شده خاطر خـواهش حَبّذا خانه که شد حضرت زهـرا جانش حَـبّذا خـانه که شد ساقـی کـوثـر شاهش شرح «یوفونَ...»و تفسیر«کِسا» در شأنش سـورۀ کـوثـر و آیـاتِ کـم و کـوتـاهـش غربت فـاطمه از چـادر خـاکی پیداست لـرزه افـتاده چنان عـرش خـدا از آهش فاطمه بغض علی بود و شکست اندر چاه فـاطـمـه جـان عـلـی بود و دل آگـاهـش یک نفـر مانده که تفـسیر کند دردش را یک نفر مانده که سر باز کند از چاهش
: امتیاز
|
مدح و مناجات با حضرت زهرا سلام الله علیها
دو چشم رازو نیازت همیشه در سحرند ستاره های سحر از تو آبـرو بخرند بنام رازق نان و رطب: ملائکه هم نشسته اند که از سفـرۀ تو نان ببرند دعای خیر تو پشت تمام انسانهاست کبوتران دعایت هـمیشه در سفـرند بگو که در برِ تو آیـنه عـلـم نکـنـند تـمام آیـنـه ها در بَـرِ تو بـی هـنـرند چگونه مردم دنیا تو را که می تابی از آسمان بکشند و به کنج خانه برند نه! شک نکن! که برای شکستن یاست میان شعـلۀ در با غـلاف منـتظـرند
: امتیاز
|